هر که مرا دید تو را نفرین کرد....
مریمممممم دوستت دارم
نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط .sasan19 |

بحران اخلاقی در برخی كشورهای غربی سبب شده كه هر روز یك رسوایی اخلاقی تازه در این كشورها تیتر رسانه ها شود.

 

 

در یكی از جدیدترین اقدامات غیر اخلاقی در نیوزیلند، پسری نوجوان تعدادی عکس درحالت نامناسب از مادرش پیدا کرده بود که ابتدا برای فروش به عنوان "عکسهای برهنه مادرم" در اینترنت قرار داد و بعد از اینکه به سود خوبی رسید، خودش دست به کار شد و پنهانی چند تا عکس گرفت و سری دوم را آماده فروش کرد.

جالب اینکه بعد از اینکه جنیفر مادر 43 ساله او به قضیه پی برد ابتدا او را تنبیه کرد ولی بعد به روزنامه ساندی اعتراف کرد که از سری دوم عکسها واقعا خوشش آمده و کامنتهای مردم امیدوارش کرده همچنین 50 درصد پولها را هم سهم خودش می‌داند.

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط .sasan19 |
به نقل از  فرارو حدود 20 روز قبل والدین دختری 15 ساله به نام شیرین با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام كردند كه دخترشان ناپدید شده است.

 

 

 

با صدور دستورات قضایی لازم از سوی قاضی امیراسماعیل رضوانفر دادیار شعبه‌ی چهارم دادیاری دادسرای ناحیه‌ی 27 تهران، تلاش ماموران آگاهی برای یافتن این دختر نوجوان آغاز شد تا این‌كه با بررسی رایانه‌ی شخصی شیرین مشخص شد وی با پسری جوان چت می‌كرده است.

با احضار این پسر جوان به دادسرا، وی اظهار كرد كه از طریق چت با شیرین آشنا شده و تنها یك بار وی را دیده است.

این جوان گفت كه شیرین خود را 21 ساله معرفی كرده بود اما با دیدنش متوجه شده كه سنش كمتر است و دیگر ارتباطی با او نداشته است.

این فرد همچنین مدعی شد كه چند روز قبل شیرین با وی تماس گرفته و گفته كه به شهر قم فرار كرده است.

تحقیقات جهت پیدا كردن دختر نوجوان ادامه داشت تا اینكه یك هفته قبل، مدیر مدرسه‌ی وی در تماس با مركز فوریت‌های پلیسی 110 اعلام كرد شیرین به خانه‌ی وی پناه برده است.

با انجام هماهنگی‌های لازم با مقام قضایی، دختر 15 ساله از مدیر مدرسه‌ی وی تحویل گرفته شد و به دادسرای جنایی انتقال یافت.

شیرین صبح امروز (دوشنبه) در مقابل دادیار جنایی تهران به تشریح آنچه بر وی گذشته پرداخت و گفت: من در خانواده‌ی نسبتا متمولی زندگی می‌كنم و از نظر مالی مشكلی نداشتم اما پدر و مادرم همیشه مرا محدود می‌كردند تا جایی كه برای رفتن به پارك به همراه دوستانم باید چند ساعت التماس می‌كردم و نهایتا مادرم با این شرط كه خواهر كوچك‌ترم نیز همراهم بیاید، اجازه می‌داد كه با دوستانم به پارك بروم.

وی ادامه داد: این سخت‌گیری‌ها ادامه داشت تا اینكه با پسری به اسم آرش از طریق چت آشنا شدم. رابطه‌ام با او نیز به جایی نرسید و نهایتا تصمیم گرفتم خودم را از شر این گرفتاری‌ها خلاص كنم. نهایتا یك روز صبح بدون آنكه پولی به همراه داشته باشم از خانه خارج شدم و به سمت قم رفتم.

شیرین افزود: در آنجا به خاطر تامین غذا، لباس و محل زندگی مجبور شدم كه به خواسته‌های پلید افراد زیادی تن بدهم. از این وضعیت هم خسته شدم. تصمیم گرفتم به تهران برگردم. وقتی به تهران برگشتم تنها جایی كه در آن احساس امنیت می‌كردم، خانه‌ی مدیر مدرسه‌مان بود. به خانه‌ی او رفتم و پس از چند ساعت متوجه شدم كه وی به پلیس اطلاع داده است. دیگر نمی‌خواستم فرار كنم. ماندم تا پلیس بیاید.

در پی اظهارات تكان‌دهنده‌ی این دختر نوجوان، قاضی رضوانفر خطاب به والدین هشدار داد كه با ایجاد محدودیت‌های افراطی، چنین سرنوشت‌هایی را برای فرزندان خود رقم نزنند. 

تحقیقات ماموران جهت دستگیری افراد متعرض به شیرین در حالی ادامه دارد كه جمعه شب، پدر این دختر از سوی افراد ناشناس حین بستن مغازه‌اش مورد حمله قرار گرفته و به نحوی ضربات چاقو به وی اصابت كرده كه وضعیت او وخیم گزارش شده است.

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط .sasan19 |
پدر و مادرم برای این كه سر و صداهای همیشگی و جرو بحث های دائمی خودشان را توجیه می كنند هر وقت سر صحبت باز می شد می گفتند: دعوا نمك زندگی است و زن و شوهر باید با هم حرف بزنند و برای آینده تصمیم گیری كنند!

 

مهسا» در دایره اجتماعی كلانتری میدان جهاد مشهد افزود: من بیچاره كه دختر كوچك خانواده هستم و هنوز ازدواج نكرده ام مجبور بودم تا تمام وقت خودم را صرف آشتی دادن آنها كنم و مدام حرص و جوش بخورم . تازه تعصب بیش از حد پدرم كه مرا زیر ذره بین قرار داده بود و امر و نهی های مادرم كه در كوچه و خیابان گوشزد می كرد كه سرت را پایین بگیر و ... اعصابم را خرد كرده بود.

كلاس سوم را هنمایی را با موفقیت و معدل بسیار خوبی پشت سر گذاشتم اما پدر و مادرم می گفتند كه چه معنی می دهد دختر درس بخواند و از خانه بیرون برود . آنها با این عقیده خود مرا وادار به ترك تحصیل كردند و خانه نشین شدم.

مهسا ادامه داد: دوستانم به خاطر این موضوع مسخره ام می كردند و می گفتند كه تو دختر ناتوانی هستی و نمی توانی حق و حقوق خودت را بگیری!

با شنیدن این حرف ها خیلی رنج می كشیدم و دنبال راهی برای سرگرم كردن خودم بودم تا این كه از طریق چت روم با پسر جوانی كه خودش را «فرشید » معرفی می كرد آشنا شدم و چون اطلاعات پدر و مادرم از رایانه كم بود آنها نمی توانستند به من گیر بدهند.

دوستی اینترنتی ما حدود دو ماه طول كشید و در این مدت فرشید از تمام مسائل و مشكلات زندگی ام سر درآورد . او یك روز نقشه فرار از خانه را مطرح كرد و با این وعده كه تو باید خوشبخت بشوی وآزاد زندگی كنی سرم را كلاه گذاشت !

من شیفته چرب زبانی های پسری شدم كه فرشته نجات رویاهایم بود و با تصوری غلط پا به فرار گذاشتم .

فرشید مرا با خود به خانه ای برد و سه ماه طعمه هوس های شیطانی اش بودم . اما او تكلیفم را روشن نكرد و به قول و قرار های مان پشت پا زد و فقط در جواب سوالاتم می گفت چند هفته دیگر تو را به طور رسمی از خانواده ات خواستگاری خواهم كرد.

دختر جوان ادامه داد: شب گذشته برای تفریح به پارك كوهسنگی رفته بودیم كه ماموران انتظامی به ما مشكوك شدند. فرشید قصد داشت به ماموران بگوید كه ما در پارك با هم آشنا شده ایم و از قبل همدیگر را نمی شناسیم ولی من كه خسته و پشیمان بودم واقعیت را گفتم و پلیس ما را دستگیر كرد.

رئیس اداره آموزش همگانی پلیس خراسان رضوی درباره این ماجرا گفت: درگیری های خانوادگی و تاثیرآن بر خانه گریزی فرزندان، تعصب های نابجا و كنترل های غیر منطقی، ضعف اعتماد به نفس دختر جوان كه در نهایت تحت تاثیر تمسخر گروه همسالان و برای ابراز وجود با فرشید ارتباط برقرار كرده است و منجر به فرار او از منزل شده مواردی قابل تامل در این ماجرا می باشد.

«محدحسین قیاسی» افزود:اگر والدین نسبت به فرزندان خود به خصوص دختران جوان و نوجوان توجه بیشتری داشته باشند و سعی كنند كانون خانه و خانواده را بر اساس محبت و علاقه و به دور از بحث و جدل پایه گذاری كنند بسیاری از مشكلات این چنینی قابل پیشگیری است اما جوانان و نوجوانان نیز باید با شناخت نقاط مثبت درونی شان نسبت به تقویت اعتماد به نفس خود تلاش كنند.

نكته مهم در اینجا این كه دختران جوان مراقب باشند فریب دوستی های اینترنتی و خیابانی و قول و قرارهای هیجانی و احساسی را نخورند. ( غلامرضا تدینی راد - خراسان رضوی)

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط .sasan19 |
به نقل از  پارسینه این جوان که امید نام دارد متهم است دی ماه سال گذشته بعد از آشنایی اینترنتی با دختری جوان او را به بهانه انجام کاری به یک خانه کشانده و مورد آزار قرار داده است.

 

 

 

اولین برگ از این پرونده زمانی ثبت شد که زنی به ماموران پلیس شکایت کرد و مدعی شد دخترش توسط جوانی به نام امید مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. این زن در توضیح ماجرا گفت؛ چند ماهی بود که فهمیده بودم از خانه ام پول گم می شود اما از آنجایی که هیچ غریبه یی به منزل ما رفت و آمد نمی کرد نمی توانستم حدس بزنم این سرقت ها کار کیست. درست از همان روزهایی که پول گم می شد متوجه شدم دخترم شیرین هم به شدت افسرده و لاغر شده است. برای اینکه ارتباط این رفتار شیرین را با پول های گمشده بررسی کنم، تصمیم گرفتم با دخترم صحبت کنم. از او خواستم هر آنچه اتفاق افتاده است برایم بگوید و به او قول دادم رفتار غیرمنطقی از من سر نزند.

این زن ادامه داد؛ همان موقع بود که شیرین در حالی که به شدت بغض کرده بود و بریده بریده کلمات را ادا می کرد به من گفت از سوی پسری جوان مورد آزار قرار گرفته است و حالا آن پسر از او اخاذی می کند.

شکایت این زن باعث شد ماموران برای تحقیقات بیشتر دختر او را مورد بازجویی قرار دهند تا شاید سرنخی از متهم به دست آید.

شیرین وقتی در برابر ماموران قرار گرفت ماجرای آشنایی چندین ماهه اش را با امید به ماموران توضیح داد و گفت؛ از طریق چت در اینترنت با امید آشنا شدم. ما هر شب با هم اینترنتی ارتباط داشتیم و پس از مدتی این ارتباط تلفنی شد و بعد هم یک روز قرار گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. ما چندین بار همدیگر را ملاقات کردیم تا اینکه روز حادثه من و امید در کافی شاپی در مرکز شهر با هم قرار گذاشتیم. چند دقیقه بیشتر از حضورمان در آنجا نگذشته بود که امید به من گفت در یک ساختمان نیمه کاره شغلی گرفته است و از من خواست همراهش بروم و از نزدیک با کارش آشنا شوم. من هم با اینکه مردد بودم قبول کردم. زمانی که به آن ساختمان نیمه کاره رسیدم امید به زور مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و فیلمبرداری هم کرد. من از محل فرار کردم و به خانه رفتم. اتفاقی که برایم افتاده بود آنقدر اذیت کننده بود که نمی دانستم باید چه کنم تا اینکه فردای آن روز امید با من تماس گرفت. شیرین که به شدت ناراحت بود و بازگو کردن وقایع آزارش می داد، افزود؛ امید به من گفت برای اینکه فیلم را پخش نکند باید به او مبلغی پول بدهم و اگر این پول را نپردازم آبرویم را همه جا می برد و فیلم را بین آشنایانم و مردم شهر پخش خواهد کرد. آنقدر مستاصل بودم که نمی دانستم کار درست چیست. از آبرویم و از اینکه خانواده ام در جریان این ماجرا قرار بگیرند به شدت می ترسیدم به همین خاطر هم پولی که خواسته بود از بین پول های مادرم برداشتم و به او دادم. فکر می کردم او اگر پول بگیرد دست از سرم برمی دارد اما چند روز بعد دوباره تماس گرفت و تهدید کرد. باز هم مجبور شدم به خواسته اش عمل کنم و به او پول بدهم. در مدت هفت ماه این جوان از من 12 میلیون تومان گرفت. هر بار که به او باج می دادم، می گفت بار آخر است اما باز هم بعد از مدتی کوتاه کارش را تکرار می کرد تا اینکه مادرم متوجه شد و مجبور شدم واقعیت را به او بگویم.

با توجه به اطلاعاتی که از متهم به دست آمد ماموران او را دستگیر کردند. امید در بازجویی های اولیه تعرض به شیرین و اخاذی از او را پذیرفت و گفت؛ وقتی این دختر را دیدم فهمیدم خیلی زودباور است و می توانم کاری که می خواهم انجام دهم به همین خاطر او را به کافی شاپ دعوت و بعد نقشه خودم را عملی کردم. او را به ساختمان نیمه کاره یی که از قبل می شناختم بردم و در آنجا مورد آزار قرار دادم. شیرین از من ترسیده بود و می دانستم هر چقدر پول بخواهم می توانم از او بگیرم و این کار را هم کردم.

پرونده امید بعد از پایان تحقیقات اولیه به دو قسمت تقسیم شد و در مورد اتهام تعرض به دادگاه کیفری استان تهران و در مورد آدم ربایی و اخاذی از شیرین به دادگاه کیفری عمومی مجتمع قضایی بعثت فرستاده شد.

روز گذشته قاضی رحیمی رئیس شعبه 1144 امید را مورد محاکمه قرار داد. پسر جوان اعترافات اولیه اش را رد کرد و گفت؛ من نه از شیرین اخاذی کردم و نه اینکه او را مورد آزار قرار دادم. او خودش به ساختمان نیمه کاره آمد و ماجرای 12 میلیون تومان پول هم دروغ است. این دختر قصد دارد با این کار از من انتقام بگیرد.

امید که در حال حاضر 25 ساله است و از زندان برای محاکمه به دادگاه آورده شده بود، گفت؛ قبول دارم ما با هم از طریق چت و اینترنت آشنا شدیم و چند بار نیز با هم بیرون رفتیم اما بقیه ماجرا را قبول ندارم و گفته های شیرین دروغ است. قاضی رحیمی بعد از پایان جلسه محاکمه اعلام کرد به زودی رای دادگاه را اعلام خواهد کرد.

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.